گزینش ما عشق دیدگاه روانشناسی ص

لینک دریافت فایل خرید پایین توضیحات

فرمت word  قابل ویرایش پرینت

تعداد صفحات: 13

گزینش ما عشق دیدگاه روانشناسی

عشق پدیده دیر باز ذهن انسان خود مشغول کرده است. دانشمندان حوزه گوناگون نوعی تحلیل پدیده انسان پرداخته اند.مطلبی زیر امده سعی دارد طور اجمالی یک سری فاکتور روانی ایجاد حس نقش بازی کنند باز شمارد.

معشوق انعکاسی ازعاشق

جستجوی فردی انعکاسی ما باشد شایع تیوری عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان شود. مفهوم فرد مقابل چیزی خودمان وجود دارد، ما طرف او جذب کند. حقیقت نوع عشق انسان جستجوی "منی دیگر" است. منی بتواند تصویر مرا چون ایینه خود انعکاس دهد. منی برایم اشناست برایم امنیت اورد.

گاهی جستجوی ایینه هستیم "من ایده ال " ما باز گرداند. اگر عنوان مثال "سخت کوش بودن" جزو ایده ال ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش خود معطوف کنیم، برایمان تاییدی تصویری خواهیم خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما نوع عشق، جستجوی نگاهی هستیم ما تصویری دوست داریم خودداشته باشیم تایید کند.هر چه تردید صحت تصویراز خود بیشتر باشد، حضور دیگری عنوان عاملی اطمینان بخش ما حیاتی تر شود.

البته باید گفت اغلب عشق ها، میزانی بعد چشم خورد. هر فردی رابطه معشوق حدی جستجوی بازسازی نگاهی خود دارد. نگاه تایید کننده دیگری ما نمودی چقدر با"ایده ال هامان"منطبق هستیم. ولی زمانی عشق تنها جنبه خلاصه شود، تواند نمودی شخصیت شکننده فرد عاشق باشد بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل شود.

یکی دیگر مشخصاتی عشق دارد،ایده الیزه کردن فرد معشوق است. زیرا شخص اینکه بتواند دیگری بعنوان ایینه تصویرش او باز گرداند تایید قرار دهد،باید او ذهنش شخص "معتبری" بسازد.

معشوق عنوان موجودی مکمل

در عشق تفاوت فرد ایجاد کننده احساس کشش بین دو نفر شود. اینجا دیگر شخص جستجوی همتای خود نیست، بلکه جستجوی کسی جایگزین یک سری فقدان وجودی اش شود. عنوان مثال فرد منزوی عاشق فردی بسیار اجتماعی شود.عامل اصلی کشش یافتن ابعادی فرد خود نمی تواند ایجاد کند. گفته روانشناسان بسیاری موارد تفاوت نه تنها تواند زمان جذابیتش دست بدهد، بلکه بصورت عامل اختلاف طرفین بروز کند. یعنی جنبه اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده اند، مرور زمان فرد عاشق صورت ضعف غیر قابل تحمل ایند جایی توانند جدایی دو فرد باعث شوند. عنوان مثال نمونه بالا اجتماعی بودن فرد "سبک بودن" "فضا گیر بودن" تعبیر شود.

می توان گفت نوع اول عشق( جستجوی فرد مشابه خود) سیر رابطه تواند همین جا ختم شود. یعنی مرور زمان شخص مقابل انعکاسی شود ضعف فرد درخود تحمل دیدنشان ندارد صورت عشق کمرنگ تر کمرنگ تر شود. زیرا فرد حضور مداوم کسی او پی پی یاد ضعف خودش اندازد احساس راحتی نمی کند.

برخلاف چیزی توانیم تصور کنیم، دو نوع گرایش( کشش فرد مشابه متفاوت ) توانند طور زمان یک فرد وجود داشته باشد. حقیقت روان انسان دلیل پیچیدگی دارد، قادر خود تناقضات بسیاری جا بدهد. روانشناسی احساسات متناقض، حضور یکدیگر همیشه نفی نمی کنند.سیاه سفید توانند زمان وجود داشته باشند همین تناقضات هستند دینامیک روانی ما باعث شوند.

روانشناسان معتقدند یک سری دلایل انتخاب عشقی ناخود اگاه بخش دیگرش اگاهانه باشد.

به عقیده "وینچ"[1]، ما خیلی مواقع بخش "خود اگاه ذهن مان" انتخاب جستجوی شباهت فرد مقابل هستیم."ارزش علایق مشترک"در انتخاب نقش بازی کنند. صورتی بخش"مکمل" عشق حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد نیاز عاطفی عمیق خیلی موارد ناخود اگاه شان عامل شوند. اساس نظر وینچ عقاید فروید زمینه است. حقیقت فروید کتاب "مقدمه نارسیسیسم"[2]، عنوان کند تجربیات بالینی اش مشاهده نموده افراد خود شیفته گرایش زیادی انتخاب اشخاص وابسته مطیع دارند.

در حقیقت وینچ کاری تحقیقی، خواست صحت سقم گفته فروید محک ازمایش بگذارد. او استفاده متدهای اماری(